ارسالکننده : قطعه ی گمنام در : 89/3/8 12:58 صبح
ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی میخزم آرام وخاموش
نگاهم غوطه ور در تیره گی ها
به بیمار دل خود میدهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
بظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دوصد پیرابه بستند...
آنجا که تویی رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
خواهم که به جانبت پرواز کنم
حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا
کلمات کلیدی :
پرواز،
تنها،
گریزان،
احساس،
رهگذر،
غم،
و ترانه
ارسالکننده : قطعه ی گمنام در : 89/3/5 8:39 صبح
می گویند بشر هماره سودایی پرواز بوده است و ساده انگارانه می پندارند آنچه اکنون بدان دست یافته، همان آرزوی دیرینه است که در نهاد او نهاده اند. غافل که آنچه او را مبتلای آن نوشته اند، در آسمان پرسه زدن و در ابرها غوطه ور شدن نیست. پرواز برای ما نه آن است که بدان دل خوش ساخته اند.
پرواز برای ما، جدا شدن از زمین نیست، آنسان که ماندن، چسبیدن به آن ...
پرواز برای ما، به آسمان رسیدن نیست، کهکشان در نوردیدن نیست...
اصلاً، پرواز برای ما آسمان و زمین ندارد. در زمین سکنی گزیدن همان و از آسمان گذشتن، همان.
نه از یک آسمان، تا آنجا که حتی ملک را نیز بال بشوزد.
و گویا از همین روست که ما را بال نداده اند؛ شاید، تا بدانیم پرواز برای ما، بال زدن نیست، پریدن نیست.
بال زدن و پریدن و اوج گرفتن، برای پرنده هاست...
انسان فقط پرواز می کند؛ یعنی پرواز می شود... اوج نمی گیرد، عروج می گیرد...
باور اگر ندارید، شاهد بیاورم..؟
کلمات کلیدی :
شهید،
بهشت،
یاد،
پرواز،
گمنام،
شهدا،
مردان بی ادعا
ارسالکننده : قطعه ی گمنام در : 89/3/3 3:9 صبح
...آن ها که بر فراز آسمان درس پرواز آموخته بودند ،
دیگر زیستن بر خاک زمین میسرشان نبود و جنگ بهانه ای بود
تا مشق نیمه کاره ی آسمانی بودنشان را کامل کنند ....
کلمات کلیدی :
شهید،
شهادت،
آسمان،
اوج،
پرواز،
گمنام،
فراز