• وبلاگ : قطعه اي رو به بهشت
  • يادداشت : گريزانم از اين مردم که با من....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آناهيتاسادات تنها 
    __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
    ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
    ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$,_".____."_,,$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$,, ".__,"_$$$$$$$$$$$$$$$
    ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
    ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
    __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
    _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
    ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
    ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
    _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *",,
    *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
    ______,;$*$,$$**"____________**"$$***,,
    ____,;"*___"_.*__________________*___ "*,,
    ,,,,.;*____________---____________ _ ____ "**,,,,
    *.°
    ?
    + آناهيتاسادات تنها 
    چه باشي و نباشي روزگار خواهد گذشت

    گر باشي من شادم گر نباشي من افسرده

    روزگار کاري ندارد به دل خنجر خورده ام

    روزگار وفايي به لحظات ندارد

    روزگار وفايي به انسانها ندارد

    و

    انها را به ياد فراموشي مي سپارد

    روزگار فقط با زمان مي ماند و بس

    نه با من

    نه با تو

    نه با هيچ کس ديگري

    فقط با زمان مي ماند

    پس امروز را درياب

    که فردا دگر بازگشتي ز امروز نداري

    به دل شکسته من باز گرد

    نگذار که در اين تنهايي و بي وفايي زمان

    از خاطراتت گم شوم

    مگذار که مرا هنگام مرگ دريابي

    بگذار همکنون در کنار هم همديگر را دريابيم

    نه در هنگام خاک خوردن جسممان

    در دل زمين خدا

    + آناهيتاسادات تنها 
    + آناهيتاسادات تنها 
    هرکس در اين دنياي فاني ارزش اشک هاي تو را ندارد
    گريه را به آن کسي هديه کن که برايش جان مي دهي
    نگاه کردن در خورشيد چشمانت طوري صورتم را مي سوزاند که اشک
    را به چشمانم هديه مي دهد
    زيباست تو را دوست داشتن
    زيباست جان دادن براي معشوق
    نگريستن به تو زيباست
    شيرين است اندازه يک شکلات قهوه اي همان شکلاتي که به يادگار در
    دهانم نهادي و ديگري را در دستم گذاشتي
    طعم تلخي داشت
    تلخ تر از آن جدايي از تو بود
    تلخ تر از آن اين بود که لب ساحل تنها نشسته بودم در ياد تو
    در ياد آن روزهاي طلايي
    مبدل به آتش شد
    در ياد روزهاي باراني شهريور
    سال ها مي گذرد
    چهارشنبه سوري ها مي آيد
    باز هم آتش بازي
    زيباست آتش
    سوختن هيزم در ميان آتش همانند سوختن دل من بود در ميان آتش
    نگاهت ودر ميان شعله چشمانت
    ذوب مي شدم و قطره قطره در زمين فرو مي رفتم
    همانند گريستن برف ها
    همانند زيبايي دي
    برفي يخي و سردي
    ساحل چشمانت رنگ زيبايش را از دست داده است و جايش را براي
    هميشه به خاکستر خاطره ها سپرد .
    + آناهيتاسادات تنها 
    من گريزانم از اين شکل حيات

    و از اين غربت تلخ که به اجبار به پايم بستند

    مي از عشق

    و تو اي نازترين خاطره ها همه جا در پي تو مي گردم...
    + آناهيتاسادات تنها 
    وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست

    وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست

    ترس بيهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست

    صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست

    کوله باري پر از هيچ ، که بر شانه ماست

    گله از دست کسي نيست ، مقصر دل ديوانه ماست
    + آناهيتاسادات تنها 
    من ميروم تا انتهاي روياهايم!
    ميروم تا انتهاي دنياي آرزو هاي دست نيافتني، نه، من متوقف نمي شوم، هيچ کس و يا هيچ چيزي نمي تواند مرا متوقف کند،
    من به خاطر رويا هايم هستم، اگر آنها نباشند، مرده اي بيش نيستم....
    راه سختي مانده، راه نفس گيري در پيش است و من تازه در ابتداي آن هستم، اما با خود عهد ميبندم که حتي با خون خود، به اين گردنه هاي سخت و وحشتناک باج دهم...
    من ميروم ، من نمي ايستم، بايد بروم، تا ته افسانه هايم.....
    + آناهيتاسادات تنها 


    از فاصله ها گريزانم

    فرسنگ ها را مي پيمايم

    به تو ميرسم

    به تو که شب ها و روز ها به من انديشيدي

    و مرا در آغوش پر مهرت نوازش دادي

    بوسه اي بر گونه ام زدي

    و مرا با گرماي و جودت گرم کردي

    و با چشمان پر لطفت آسمان را نگريستي

    و خدا را شکر کردي

    هم اکنون تنها مانده ام بي تو

    از من فقط و فقط بيشه اي بي آب وعلف مانده است

    باراني از چشمان ابري ام مي بارد و گونه هايم را سيراب مي کند

    تنها به سوي تو مي آيم

    دلتنگم

    در انتظار جرقه اي هستم

    جرقه اي که مي تواند آتش فاصله ها را کم کند

    و مرا به يگانه معشوقم برساند

    ترنم و طراوت نيلوفر تو را به ياد من مي آورد

    به سوي تو مي آيم


    چه دردي است در ميان جمع بودن .....
    ولي در گوشه اي تنها نشستن ......
    براي ديگران چون کوه بودن ......
    ولي در چشم خود آرام شکستن ......
    + مهدي 
    سلام
    خوب بود ولي مصرع " جز دوري تو غم ديگري نيست مرا"
    مشکل داره جوون.

    يك دنيا ممنون به خاطر لطف و توجه ت برادر خوبم...