از فاصله ها گريزانم
فرسنگ ها را مي پيمايم
به تو ميرسم
به تو که شب ها و روز ها به من انديشيدي
و مرا در آغوش پر مهرت نوازش دادي
بوسه اي بر گونه ام زدي
و مرا با گرماي و جودت گرم کردي
و با چشمان پر لطفت آسمان را نگريستي
و خدا را شکر کردي
هم اکنون تنها مانده ام بي تو
از من فقط و فقط بيشه اي بي آب وعلف مانده است
باراني از چشمان ابري ام مي بارد و گونه هايم را سيراب مي کند
تنها به سوي تو مي آيم
دلتنگم
در انتظار جرقه اي هستم
جرقه اي که مي تواند آتش فاصله ها را کم کند
و مرا به يگانه معشوقم برساند
ترنم و طراوت نيلوفر تو را به ياد من مي آورد
به سوي تو مي آيم