• وبلاگ : قطعه اي رو به بهشت
  • يادداشت : خلوتم راه رسيده به خداست...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آناهيتاسادات تنها 

    کاش در خلوتم امشب تو فقط بودي و من

    آگه از اين دل پر تب تو فقط بودي و من

    کاش هنگام دعا لب ز ميان بر ميخاست

    بي ميانجيگري لب تو فقط بودي و من

    کاش حتي دو ملک را ز برم ميبردي

    در حرمخانه ام امشب تو فقط بودي و من

    من هم از سينه دل هرزه برون ميکردم

    اين دل صد دله, يا رب تو فقط بودي و من

    فاش گويم غم دل, کاش خدايا دايم

    من بدم از تو لبالب, تو فقط بودي و من

    واژه در مطلب دل, واسطه ي خوبي نيست

    کاش بي واژه و مطلب تو فقط بودي و من

    واژه نامحرم و دل,هرزه و لب بيگانه است

    کاش بي واسطه هر شب تو فقط بودي و من

    روزها کاش نبودند و همه دم شب بود

    شب بي اختر و کوکب, تو فقط بودي و من

    + آناهيتاسادات تنها 
    رفتند از اين حادثه، از اين کوير رفتند باز
    بلبل به عشق سازي نواخت، از بيدلي گفتند باز

    بلبل به بانگ ربنا آه از نهادش بر کشيد
    بر خوان افطار بي اذان ذکر خدا گقتند باز

    ابر دلي بغضي شکست، سيلاب اشکش تشنه شد
    آنان که سيراب از دلند، حرف سراب گفتند باز

    پروانه جانش خسته شد شمع دلش بشکسته شد
    گل را پي نوش سراب در اين کوير گفتند باز

    خورشيد فردا تيره شد تا بال پروانه بسوخت
    بر پيکر پروانه بس از مرگ گل گفتند باز

    ما گر درين ره ميرويم همراز بلبل ميشويم
    در راه عشق و عاشقي راز نهان گفتند باز